جمعه 85 مهر 14 , ساعت 11:25 صبح
در این شب سیاهم گم گشته راه مقصود
از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت
ای زیباترین گل بوستان دل ما
ای که از کودکی می شناختیمت
اگر چه ندیده بودیم تو را
ای قبلة پروانه های مست
در این زمانة جاهلیت مدرن خودمان را هم گم کرده ایم
چه رسد به خویشان و دوستان و یتیمان و مساکین و ...
اگر تو گوشة چشمی نشان ندهی
به حتم گرفتار کوسه های وحشی می شویم
ای روشنی کلبة وجود
ای صیاد گوهرهای ناب خفته در صدف دلها
این خرمهره را هم بین گنجینه ات تحمّل کن
نویسنده احمد | نظر شما [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ